اسرائیل مستقیم وارد جنگ با ایران می شود؟ /محمد صدر: مذاکره ایران و آمریکا بر سر برجام امکانپذیر است /قدرت حزب الله صد برابر حماس است
تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۱۴۹۹۴
بخشی از گفت وگو با سیدمحمد صدر از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام را بخوانید :
قرار بود نمایندگان ایران و آمریکا در ماه میلادی گذشته (اکتبر) مجددا با یکدیگر گفتوگو کنند و مذاکراتی که منجر به آزادی زندانیان دوتابعیتی ایرانی-آمریکایی شد را در رابطه با موضوعات دیگر ادامه دهند هر چند که به جهت آغاز جنگ غزه این تصمیم به مرحله اجرا نرسید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای بررسی این موضوع باید به لحاظ تاریخی اندکی به عقب بازگردیم. توافق ایران و آمریکا برای اجرای برجام مراحل و تاریخچهای برای خود داشته است. تا پیش از روی کار آمدن ترامپ در آمریکا برنامه های توافق جامع هستهای ایران در حال پیشری بود و دو طرف (البته بیشتر طرف ایرانی) به تعهداتشان عمل میکرد. اما با روی کار آمدن ترامپ، آمریکا به صورت یکطرفه از برجام خارج شد. این فرد فکر میکرد با خروج از توافق جامع هستهای، ایران تحت فشار قرار میگیرد و ایران از روی ناچاری پای میز مذاکره با او مینشیند.
ترامپ با یک شخصیت خاص دوست داشت همانطور که با رهبر کره شمالی مذاکره کرد با آقای روحانی هم مذاکره کند. یعنی منافع آمریکا چندان برایش مطرح نبود و بیشتر به منافع و خواسته های خود میاندیشید. برهمین اساس به مشورتهایی که به او گفته میشد خروج از توافق برجام به نفع هیچ یک از طرف های مذاکره کننده نیست بی توجه بود. در این میان برخی از سران اروپایی به آمریکا نیز سفر کردند تا ترامپ را متقاعد به عدم خروج از برجام کنند. اما او به مُتحدین آمریکا نیز توجه نکرد و از برجام خارج شد.
محمد صدر: تندروها می خواستند بگویند حمله حماس کار ایران بوده /با آملی لاریجانی اختلاف نظر دارم /خاتمی هم تاثیرگذار است هم خیرخواه
ببینید| با سیدمحمد صدر؛ از ضرورت احیای برجام و FATF تا خطر تندروها برای حاکمیت /عقل را به دولت بازنگردانیم، مشکلات خیلی جدی خواهیم داشت
محمد صدر: رئیسی درباره FATF تغییر موضع داده و موافق شده است
پس از آن نیز تحریم های بسیار زیادی را علیه ایران برقرار کرد که اگرچه تحریم یکجانبه بود و سازمان مللی و چندجانبه نبود اما به دلیل قدرت اقتصادی آمریکا این تحریمها گسترش پیدا کرد و حتی کشورهای اروپایی هم که قول داده بودند تا حدود زیادی به اعمال تحریم های آمریکا بی اعتنا باشند این تحریمها را رعایت کردند. حتی کشوری مانند چین که مدعی روابط خوبی با ایران است هم تا حد زیادی مقید به اعمال تحریم های آمریکا بود و نفت ایران را با شرایط خاصی خریداری میکرد تا دولت آمریکا نتواند شرکت های چینی خریدار نفت ایران را تحریم کند.
دوره ۴ ساله ترامپ به این شکل سپری شد تا بایدن به روی کار آمد. با روی کار آمدن بایدن علاقه به بازگشت دولت آمریکا به برجام در این دولت نشان داده شد و مذاکراتی هم صورت گرفت و این مذاکرات در حال به نتیجه رسیدن بود که دولت در ایران، تغییر کرد؛ مقامات دولت فعلی فکر میکردند آنطور که باید و شاید از طرف مقابل امتیاز دریافت نشده است و تنها امتیازاتی از سوی ایران به صورت یکطرفه به طرف آمریکایی اعطا شده است به همین دلیل در برههای از زمان مذاکراتی را انجام ندادند. آنها یکسال بعد به این نتیجه رسیدند که باید مذاکرات را ادامه دهند و زمانی که در حال نتیجه گیری از انجام آن بودند به جهت برخی تفکرات برای دریافت امتیازات بیشتر، این مذاکرات با مشکلاتی مواجه شد. مثلا مذاکره کنندگان ایرانی تمایل داشتند که از بایدن امضا بگیرند که دولت بعدی آمریکا نیز به اجرای برجام پایبند باشد که مذاکره کنندگان آمریکایی ابراز میداشتند دولت های آمریکا نمیتوانند دولت بعدی را پایبند به اجرای تعهدی کنند.
برهمین اساس هم مذاکرات به مقصد نرسید و رها شد. هر چند که در حال حاضر مجموعه دولت به این نتیجه رسیده است که باید به گونهای اقدام کنند تا تحریمها که به مثابه قفلی به پای اقتصاد ایران است لغو شود. بنده به شخصه در این مورد با آقای رئیسی صحبت کردهام و ایشان نیز حالا پس از دو سال به این نتیجه رسیدهاند که بالاخره باید به گونهای مسئله برجام را به پیش برند که به نتیجه برسد.
آیا با توجه به وضعیت فعلی منطقه این اهتمام در میان مقامات ایرانی و آمریکایی وجود دارد که مذاکرات ادامه پیدا کند؟
در چارچوب برجام ممکن است ادامه پیدا کند.
در این شرایط؟
بحث برجام و شرایط فعلی میتواند مانند چند خط موازی باشد که در امتداد هم در جریان هستند. یعنی انجام مذاکرات امکانپذیر است اما در حال حاضر که بحران غزه در بالاترین سطح خود در جریان است و جنایت های اسرائیل همه جو سیاسی و بینالمللی را اشغال کرده است بهتر است با تأخیر دنبال شود.
در گفتوگوهای مختلف در این مورد که دولت فعلی خواهان تغییر شرایط و احیای برجام است صحبت کردهاید و البته به این موضوع هم اشاره داشتید که مجمع تشخیص مصلحت نظام اگر دریابد که دولت آقای رئیسی خواهان پیوستن ایران به FATF است با این درخواست موافقت میکند.
پیش از پاسخ به سؤال شما میخواهم خاطرهای را بیان کنم. در زمان دولت آقای روحانی بحث برجام و FATF در مجمع مطرح بود. من با یکی از اقتصاد دانان مجمع صحبت میکردم که شدیدا مخالف احیای برجام و پیوستن ایران به FATF بود و تاکید داشت که « مشکلات اقتصادی کشور حداکثر ۲۰ تا ۲۵ درصد به مسئله برجام و FATF مربوط میشود و ۷۵ تا ۸۰ درصد به دلیل ضعف اقتصادی دولت است. یعنی دولت آقای روحانی توان حل مشکلات کشور را ندارد اما با تبلیغات اینطور نشان میدهد که دو موضوع مذکور دلیل عدم حل مشکلات کشور هستند.»
این نظر یکی از متفکران مجموعهای است که این روزها در دولت و مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور دارند. این افراد در دوسال گذشته و پس از زمان روی کار امدن دولت آقای رئیسی به مرور زمان دریافتند که مشکلات کشور به جهت ضعف دولت سابق نیست. من خوشحال هستم که این افراد به این درک رسیدهاند. در همین رابطه نیز معتقدم که اگر دولت فعلی خواهان پیوستن ایران به FATF باشد مجمع تشخیص مصلحت نظام با آن موافقت میکند و مسائل به سمت حل شدن پیش میرود.
یعنی هم برجام و هم FATF به سرانجام میرسند؟
منافع کشور حکم میکند که این دو موضوع حلوفصل شوند.
آقای صدر به عنوان یکی از مدیرانی که از دولت آقای خاتمی در بدنه وزارت خارجه و در بخش های مرتبط با منطقه خاورمیانه حضور داشتهاید ارزیابی تان از اوضاع فعلی فلسطین چیست؟
قضایای فلسطین و جنایت های اسرائیل در غزه همچنان در جریان هستند و همانطور که رهبر انقلاب اشاره کردند به مرور زمان نه تنها احساسات اعراب و مسلمانان بلکه کل مردم جهان که دارای وجدان های پاکی هستند تحت تأثیر قرار میگیرد که عکس العمل های این مردم را در کشورهای عربی و اسلامی و اروپایی و حتی آمریکایی مشاهده کرده ایم. اینکه هر روز و هر شب اسرائیل به بمباران مناطق مسکونی فلسطین میپردازد موجب میشود که در هر ۲۴ ساعت ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر شهید شوند. به اماکن مسکونی و زیرساخت های غزه ضربه وارد میشود. مردم این منطقه از فلسطین آواره میشوند. مجموعه همین قضایا موجب جریجه دار شدن احساسات تمام مردم دنیا شده است و طبیعی است که تا حد زیادی هم به آن واکنش نشان داده شده است. من در اینجا میخواهم بازگشتی به تشکیل اسرائیل در این منطقه داشته باشم.
به سالهای ۱۹۴۷ -۱۹۴۸ که دولت انگلیس برای برپایی خانه ملی یهودیان تلاش کرد تا در ادامه این خانه ملی را به اسرائیل تبدیل کند؛ جالب است بدانید که فلسفه وجودی تشکیل اسرائیل هم برای کنترل کشورهای منطقه و کشورهای عربی-اسلامی بود. در آن زمان منطقه فلسطین جزو قلمرو امپراطوری عثمانی بود و بعد از شکست عثمانی و تقسیم مناطق تحت تسلط عثمانی میان انگلیس و فرانسه، قیمومیت سرزمین فلسطین به انگلیس رسید و تشکیل اسرائیل و سکنی دادن یهودیان جهان در این منطقه هم توطئه انگلیسیها بود که با بیانیه بالفور- براساس نام وزیرخارجه وقت انگلیس اینطور نامیده شد-(بیانیه بالفور،به انگلیسی: Balfour Declaration اعلامیهای تاریخی است، که دولت بریتانیا در سال ۱۹۱۷ میلادی و در خلال جنگ جهانی اول، برای اعلام حمایت از دولت بریتانیا مجوز ایجاد یک «خانه ملّی برای مردم یهود» در فلسطین را صادر کرد.) و با جنایت های بسیار زیاد به سرانجام رسید. این اقدام از همان زمان موجب آوارگی مردم فلسطین شد که همچنان نیز ادامه دارد. این مواردی است که به آنها توجه نشده است؛ جنایت های اسرائیلیها در دو روستای « کفر قاسم» و «دیریاسین» هیچگاه از خاطره مردم جهان فراموش نمیشود. اسرائیلیها در این دو روستا تمامی مردم را به طرز فجیعی به قتل رساندند و تنها چند نفر را زنده گذاشتند تا به روستاهای دیگر بروند و به مردم آنها بگویند اگر روستاهایشان را خالی از سکنه نکنند به سرنوشت مردمان این روستاها دچار میشوند.
این جنایتها از همان زمان ادامه دارد و نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که کشور اسرائیل هیچگاه وجود خارجی نداشته است. آنها زمین های مردم فلطسین را اشغال کردند و بعد براساس قطعنامه ۱۸۱سازمان ملل سرزمین فلسطین را به دو قسمت تقسیم کردند یک قسمت به فلسطین و یک قسمت به اسرائیل اختصاص داده شد. متأسفانه در جنگ های بعدی اسرائیلیها بخش های دیگری از همان سرزمین های فلسطینیها را نیز به تصرف خود درآوردند. در این زمان قطعنامه ۲۴۲ صادر شد و داستان همچنان ادامه پیدا کرده است. نکته این موضوع آن است اسرائیلی که مشروعیتش را از قطعنامه های سازمان ملل گرفته است هیچ یک از قطعنامه های این سازمان را اجرا نمیکنند. قرار بود دولت مستقل فلسطینی برپا شود. قرار بود در غزه فرودگاه ساخته شود و هیچگونه اقدامات تروریستی علیه فلسطینیها انجام نگیرد که حتی این کار را هم انجام نداد.
آیا اسرائیل با تحرکات فعلی اش میتواند پای آمریکا را به جنگ با ایران بکشاند ؟به نظر میرسد تهران و واشنگتن این روزها از هرگونه رویارویی مستقیم نظامی با یکدیگر اجتناب میکنند.
اسرائیل همیشه و همواره به دنبال آن بوده است که ضربه مهلکی به ایران وارد کند. به دلیل آنکه میداند امکان رویارویی نظامی با ما را ندارد به دنبال روشهای دیگری است. آنها از این موضوع آگاهی دارند که اگر اقداماتی که در عراق با هدف قرار دادن تأسیسات هسته ایش انجام دادند و با عدم واکنش صدام مواجه شدند را در قِبال ایران انجام دهند قطعا با شدیدترین برخورد ما مواجه میشود. واکنشی که مقدمات نابودی اسرائیل را فراهم میکند.
شاید شنیدن این موضوع برای شما جالب باشد« منشه امیر» (با نام ایرانی منوچهر ساچمهچی، روزنامهنگار ایرانی-اسرائیلی مقیم اورشلیم است. وی سردبیری بخش فارسی وبگاه وزارت امور خارجه اسرائیل را به عهده دارد.) در پاسخ به سؤالی در رابطه با قدرت حزب الله و میزان قدرت این نیروی مقاومت اظهار داشت که قدرت حزب الله صد برابر حماس است. حالا شما در نظر داشته باشید که قدرت ایران به عنوان اصلی ترین حامی این گروه مقاومت چقدر است؟
یعنی حزب الله یکی از نیروهای نیابتی ایران است که تا این اندازه قدرت دارد. اما در پاسخ به سؤال شما اسرائیل میترسد به صورت مستقیم با ایران بجنگد و میخواهد آمریکا را وارد این جنگ کند چرا که میداند بدون قدرت آمریکا توان مقابله با ایران را ندارد. هر چند که معتقد هستم که دولت بایدن هنوز در دام دولت نتانیاهو نیفتاده و خواهان رویارویی با ایران نیست.
۲۷۲۲۰
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1832068منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: برجام توافق هسته ای ایران تعهدات ایران در برجام ایران و آمریکا سید محمد خاتمی مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه پیدا دولت آقای قطع نامه جنایت ها تحریم ها حزب الله روی کار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۱۴۹۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تعریف دولتمردان برجام از خود به خاطر نابودی یک دهه فرصت رشد اقتصادی!
«برجام صرفاً یک مخدر بود که حواس مسئولین را از تحولات پرت کرد. برجام هویت دولت قبل است و به همین دلیل نمیخواهند شکست آن را بپذیرند. بدفهمی دولت روحانی از پدیده تحریم باعث از دست رفتن دهه۹۰ شد».
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهوری در دولتهای یازدهم و دوازدهم، اخیرا در گفتوگو با روزنامه اعتماد به بیان نقاط ضعف و قوت دهه نود پرداخت و در حالی که بیان میکرد دهه نود، بدترین دهه مردم ایران بوده، به تعریف و تمجید درباره برجام پرداخت. در واکنش به این اظهارات، مسعود براتی کارشناس مسائل اقتصادی به رجانیوز گفت: برخی از صحبتهای آقای جهانگیری درباره وضعیت اقتصادی و تحولات دهه ۹۰ قابلقبول و برخی تحلیلها غیرواقعی هستند. دهه ۹۰ دهه گمشده اقتصاد ایران است، اما آقای جهانگیری به دلایل این گمشدگی اشاره نکردند. بر خلاف آن چیزی که مدنظر آقای جهانگیری است که برجام توانست شرایط اقتصادی جامعه را متحول کند، اتفاقاً نوع مواجهه دولتهای یازدهم و دوازدهم در بحث تحریمها و مسیری که انتخاب شد، یعنی مسیر مذاکره برای رفع تحریمها، بدون شک اثر خیلی جدی در گمشدن دهه ۹۰ در اقتصاد ما داشته است.
آن چیزی که متأسفانه در دهه ۹۰ اتفاق افتاد، بدفهمی از پدیده تحریم، از نحوه کارکرد تحریم و از جایگاه تحریم در سیاست خارجی آمریکا و اهداف خصمانهای بود که دولت آمریکا در قبال ایران دنبال کرد و برنامههایی که علیه مردم ایران داشت. این بدفهمی سبب شد که راه اشتباهی انتخاب شود و این راه اشتباه باعث شد که ما دهه ۹۰ را برای رشد اقتصادی و استحکام اقتصادی از دست بدهیم. این نکتهای است که آقای جهانگیری اصلاً به آن اشاره نکرده است.
از طرفی ایشان در بحث اقتصادی برجام اغراقهایی هم کرده است. البته برجام آوردهها و نتایجی داشته، اما نه آن چیزی که بهصورت اغراق گونه بیان شود. مهمترین آورده برجام فروش فیزیکی نفت ایران و بازگشت سطح فروش نفت به قبل از تحریمها بود که در سالهای ۹۵ و ۹۶ اتفاق افتاد. نوع تعاملات اقتصادی خارجی ایران بهگونهای شد که کاملاً نسبت به بازگشت تحریمها آسیبپذیر شد و لذا هر چند شاهد رشد نفتی خوب در سال ۹۵ بودیم، اما این رشد در سال ۹۶ رخ نداد، چون مهمترین متغیر آن نفت بود و یکبار اتفاق افتاد و وقتی در سال ۹۷ با تحریمها مواجه شدیم و خروج آمریکا از برجام اتفاق افتاد، دو سال پیاپی رشد منفی را تجربه کردیم که کل آن رشد مثبت را به محاق برد و در مجموع دهه ۹۰ برای ما دهه درجازدن محسوب میشود.
برجام نتوانست مشکلات ما را با دنیا رفع و رجوع کند، بلکه صرفاً یک مسکن موقتی بود و بیشتر برای ما نقش مخدر را ایفا کرد و ما نسبت به روندهایی که برای ما تهدید بودند، چه در منطقه و چه در سطح جهان، بیتوجه شدیم و حتی به توسعه زیرساختهای تحریم که در دولت اوباما و بعد ترامپ انجام شد؛ از جمله راهاندازی مرکز هدفگیری تأمین مالی تروریسم در منطقه خلیجفارس در کشور عربستان توجه نکردیم. قانون کاتسا که توسط کنگره آمریکا تصویب شد، برای ما امر مهمی تلقی نشد و به آن توجه نکردیم و ضرباتی هم که در سالهای ۹۷ و ۹۸ بر ما وارد شدند، ماحصل همین بیتوجهیها بودند، لذا نهتنها مشکلی از ما حل نشد، بلکه ما را در یک خلسه و فضای ناهشیاری قرارداد که آسیب آن را دیدیم. این ادعا که برجام در جذب سرمایهگذاری خارجی موفق بوده، با آمارهای موجود تطابق ندارد. در سالهای ۹۵ و ۹۶ که سال اجرای برجام است، روی کاغذ رشد سرمایهگذاری خارجی رخ داده، اما در واقعیت طرحهایی که عملیاتی شدند و سرمایههای که بهصورت واقعی وارد کشور شدند، اعداد بسیار کمی هستند که نشان میدهند سرمایهگذاران نتوانستند اعتماد کنند و ریسک تحریمها کماکان برقرار بوده است؛ لذا در سال ۹۵ زیر ۲ میلیارد دلار تحقق سرمایهگذاری خارجی رخ داده و در سال ۹۶ هم همین حدود بوده است؛ درصورتیکه در دوره آقای رئیسی در سه سال اخیر اعداد بسیار قابلتوجهی ثبت شدهاند که در مسیر اجرا قرار دارند. برای مثال در سال ۱۴۰۲ مبلغ سرمایهگذاری طبق اعلام رسمی متولی امر ۵.۵ میلیارد دلار بوده است.
علت دفاع آقای جهانگیری از برجام این است که مهمترین ایده دولت آقای روحانی مذاکره بود و نتیجه آن که برجام باشد، هویت آنها را میسازد. طبیعی است که از آن دفاع و طبیعتاً تمام تحلیلهای خودشان را به این سمت معطوف کنند که برجام اتفاق مهمی بوده و تجویز فعلیشان هم برجام باشد. ناموفق بودن این مسیر و عدم توفیقاتش برای همه ایرانیها شفاف و تثبیت شده است.